هادس از بهترین زنان روایت می کند

وقتی قرار شد که زئوس بهترین بندهء مونثش رو معرفی کنه همه بی اختیار به یاد کزنفون افتادن. قدیسه ای که به نیکویی و پاکدامنی شهره بود و همیشه دست بینوایان شهر رو می گرفت. یه معبد آپولون بود و یه گزنفون. ولی زئوس دقیقا به خاطر پاکدامنیش او رو بهترین معرفی نکرد. در عوض رزالما زن چوپانی که تنش بوی تمام مردان شهر رو می داد انتخاب شد. اونچه که برای زئوس اهمیت داشت بخشش لذت و شادی به همه بود. افرودیت مخالف این نظر بود. از نظر افرودیت این نظر زمانی می تونست درست تلقی بشه که رزالما هم احساس شادی می کرد. چه می دونم؟ شاید اولین فمنیست تاریخ افرودیت بود.  

اسیر و آزاد

به نظرم بچگانه فکر می کرد. خیال می کرد که من چنان در باتلاق خودخواهی عشق اسیر میشم که از آزادی حس دوست داشتن بقیه دست بر می دارم

خطی سازی عدالت

در پشت ستونهای سنگی و استوار دادگاه و در آن روز غمبار بارانی هیات منصفه چنین نتیجه گرفت: سلب زندگی از آن محکوم به معنای بخشودن زندگی به دیگران است.  

اما آن روز هیات منصفه نگفت که به هر کدام از مردمان شهر دقیقا چه مقدار از غنیمت زندگی محکوم واگذار می گردد.

و لا یمکن الفرار من حکومتک

خودش را بی خدا می خواند ولی آگاه نبود که تمامی کوششهایش برای حذف مفهوم سنتی خدا پایه ریزی و به روز رسانی مفهوم خدا بود